هر چی بخوای هس


مـن در تمـــام کتــاب هــای عاشقانـــ ه
بـه دنبــال
تــــ ُــــو مـی گــــردم!..


...?conute
/ شنبه 16 اسفند 1393 / 17:56 / Κσ§ΑΓ /

دلم تنگ شده
برای وقتی كه می گفتی : دلم واست تنگ شده
دلم تنگه...
برای بودنت شایدم لبخند خودم
دلمبرای همه چیز تنگ شده جز نبودنت !


...?conute
/ شنبه 16 اسفند 1393 / 17:48 / Κσ§ΑΓ /

 

هر صدا و هر سکوتی،اونو یاد من میاره
میشکنه بغض ترانه،غم رو گونه هام میباره
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد
دلمو از قلم انداخت،اونکه صاحب دلم بود
منو دوس داشت ولی انگار،اندازش یه ذره کم بود
از همون نگاه اول،آرزوی آخرم شد
حس خوب داشتن اون،عاشقونه باورم شد


...?conute
/ شنبه 16 اسفند 1393 / 17:46 / Κσ§ΑΓ /

دلم گرفتهدلم خیلی گرفته؛
اینبار دیگر کسی نیست که دلم را با حرفهایش آرام کند؛
با من درد دل کند و به من امید و دلگرمی بدهد ؛
دیگر کسی نیست که با دستان مهربانش اشکهای مرا از گونه هایم پاک کند
و هم پایم گریه کند …..
تنها خودم هستم ؛
دل پر از دردم است و یک بغض کهنه در گلویم….
هوای دلم ابری است و دلگرفته ؛
کاش دلم بارانی میشد تا از این حال و هوای تلخ بیرون بیایم….


...?conute
/ شنبه 16 اسفند 1393 / 17:45 / Κσ§ΑΓ /

تمام تردیهای من
در دوستت دارم های تو
بی معناشد
هرگز تصورنمیکردم که روزی اینچنین
 در دام عشق گرفتار شوم
وهمچون کبوتری دلبریده از دنیا
دربندچشمانت اسیرشوم
هرروز که میگذرد
قلب کوچکم بیش ازدیروز تورامیخواهد
اری
اکنون دیگربدون عشق توخواهم مرد
من بیمارعشق توام
 وتنهاطبیب من
 دستان هستی بخش توست
پروانه خیالم
هرلحظه شمع چشمانت میجوید
ولی افسوس
که تلاشش بی حاصل است
دنیارانمیخواهم
اسمان رانمیخواهم
چون تویی دنیای من
واسمانم همان چشمان توست
وحتی نفس هایت نفس های من است
واگر روز دیگر برنیایند
بی شک خواهم مرد


...?conute
/ شنبه 16 اسفند 1393 / 17:37 / Κσ§ΑΓ /

زن وشوهر جواني سوار برموتورسيکلت در دل شب مي راندند.

انها از صميم قلب يکديگر را دوست داشتند.

زن جوان: يواشتر برو من مي ترسم

مرد جوان: نه ، اينجوري خيلي بهتره!

زن جوان: خواهش مي کنم ، من خيلي ميترسم

مردجوان: خوب، اما اول بايد بگي دوستم داري

زن جوان: دوستت دارم ، حالامي شه يواشتر بروني
مرد جوان: مرا محکم بگير

زن جوان: خوب، حالا مي شه يواشتر بروني؟


مرد جوان: باشه ، به شرط اين که کلاه کاسکت مرا برداري و روي

سرت بذاري، اخه نمي تونم راحت برونم، اذيتم مي کنه
روز بعد روزنام ه ها نوشتند

برخورد يک موتورسيکلت با ساختماني حادثه آفريد.در اين سانحه

که بدليل بريدن ترمز موتور سيکلت رخ داد،

يکي از دو سرنشين زنده ماند و ديگري در گذشت

مرد جوان از خالي شدن ترمز آگاهي يافته بود پس بدون اين که زن

جوان را مطلع کند با ترفندي کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت

و خواست براي آخرين بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش

رفت تا او زنده بماند


...?conute
/ شنبه 16 اسفند 1393 / 17:36 / Κσ§ΑΓ /
یه لحظـه گـوش کـن خـــدا ؛
جـدی میگــم . . .
نه شکوه است نه گلایه
تو این دنــیا . .
حــالِ خــیلی هـا اصـلا خـوب نیـست !
یـه دسـتی بـه زندگیـشون بکـش
«لــــــــــطــفا»

...?conute
/ شنبه 16 اسفند 1393 / 17:34 / Κσ§ΑΓ /
★بدون حضورخدا جایے نرو
بہ خیالت کہ بہ آبادی میرسے؟؟؟ نہ رفيق!

چراغے کہ درسیاهے میدرخشدچــــــشـــــم گــــــــــرگـــــ است!

...?conute
/ شنبه 16 اسفند 1393 / 17:32 / Κσ§ΑΓ /

/ جمعه 1 اسفند 1393 / 12:35 / Κσ§ΑΓ /